سلام به بهترینم....الان که دارم این متنو برات مینویسم درخال در آوردن بال هستم...از خوشحالی...خب..دیروز یعنی شنبه رفتیم باغ عمو مهدی .. یعنی باغ عمو جون بابای من و باغ عمو جون مامان شما...طبق معمول اومدنا با ماشین شما اومدم...توی راه کلی خندیدیم..اونقدر که وقتی رسیدیم دل درد شده بودیم..خبر مهم اینجاس که تو ی پله ها مامان جونیت گفت که دکترش یعنی خانوم دکتر آهنچیان برای روز چهارشنبه 94/2/16 برای مامانت وققت سزارین گذاشته...خیییلی خوشحال شدم که قراره زوده زود بیای پیشمون...توی راه ماماننیت گفت خیلی دوست داره حتما یه سری به نی نی پیج و نی نی سایت بزنه...بگذریم..خلاصه که خیلی روز خوبی بود و خیلی هم خوش گذشت...قبل ازینکه وارد باغ بشیم مامانیت گفت که باز امروز بریم عکس بگیریم ... و مثه همیشه هم یادمون شد... تازه اونجا هلما هم بوود ... هلما نی نی عمو وحید و عطیه جونه..دنی نی نی پسر عمه ی مامانیت...تقریبا از اول تا آخر هلما بغل خودم بووود. واقعا فهمیدم نی نی دخمل خییییلی باحال تر از نی نی پسره.. و البته جذاب تر...من برم دیگه که خیلی پر حرفی کردم ... خخخخ
دفعه ی دیگه که اومدم وبلاگ ایشالا با عکس خوووودت ستیا جووونی
دوست داااااااارم عزیزمممم
بای بای